شناخت عمیق اختلال شخصیت اسکیزوئید

اختلال شخصیت اسکیزوئید

در جهانی که ارتباط، تعامل و دیده‌شدن بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی اجتماعی است، برخی انسان‌ها ترجیح می‌دهند در سکوت و تنهایی خود باقی بمانند. برای آن‌ها حضور در جمع نه لذت‌بخش است و نه تهدیدکننده؛ بلکه بی‌معناست.

این افراد نه از طرد شدن رنج می‌برند و نه از توجه دیگران لذت می‌برند؛ گویی رشته‌ی ارتباط عاطفی میان آنان و جامعه هرگز شکل نگرفته است.
چنین الگویی از شخصیت را روان‌شناسان با عنوان اختلال شخصیت اسکیزوئید می‌شناسند — حالتی که در آن فرد به‌طور پایدار تمایل اندکی به روابط اجتماعی دارد و از نظر هیجانی فاصله‌ای عمیق میان خود و دیگران احساس می‌کند.

به گفته‌ی متخصصان مشاوره اختلال شخصیت، این افراد معمولاً به دنیای درونی خود پناه می‌برند و از تماس نزدیک با دیگران احساس نیاز نمی‌کنند.اما اختلال شخصیت اسکیزوئید دقیقاً چیست؟ چگونه می‌توان آن را از درون‌گرایی سالم تشخیص داد؟ و آیا درمانی برای بازگرداندن ارتباط انسانی در چنین افرادی وجود دارد؟

در این مقاله با نگاهی علمی و انسانی به بررسی این پرسش‌ها می‌پردازیم تا چهره‌ی واقعی این اختلال، ورای تصورات نادرست عمومی آشکار شود.

تعریف اختلال شخصیت اسکیزوئید

اختلال شخصیت اسکیزوئید یکی از اختلالات خوشه A در طبقه بندی DSM-5 است. این اختلال با الگوی فراگیر انزواطلبی اجتماعی، بی علاقگی به روابط عاطفی و کاهش واکنش هیجانی شناخته می شود.
افراد مبتلا به این اختلال اغلب به صورت مزمن از دیگران فاصله می گیرند و در عین حال، از تنهایی خود نیز رنج نمی برند. برخلاف افسردگی که در آن فرد آرزو دارد ارتباط برقرار کند اما نمی تواند، در اسکیزوئید اصولاً تمایلی به ارتباط وجود ندارد.

برای پاسخ به پرسش «اختلال شخصیت اسکیزوئید چیست» باید گفت که این اختلال نه نشانه ی سردی عاطفی یا بی احساسی، بلکه نوعی دفاع روانی است که در آن فرد برای محافظت از خود در برابر آسیب های عاطفی، تصمیم ناخودآگاه می گیرد احساساتش را محدود یا سرکوب کند.
چنین شخصی ممکن است در ظاهر آرام، منطقی و بی هیجان به نظر برسد، اما در درون، دنیایی از افکار پیچیده و احساسات کنترل شده دارد که هیچ گاه آن ها را ابراز نمی کند.

 

ویژگی های رفتاری و علائم بارز در این اختلال شخصیتی

فرد اسکیزوئید معمولاً در محیط های اجتماعی، در حاشیه قرار دارد. او به جای مشارکت، نقش ناظر را ایفا می کند. در محل کار یا جمع دوستان، تمایل دارد مستقل باشد، از رقابت دوری کند و مسئولیت های گروهی را نپذیرد.
احساس نیاز به تأیید دیگران در او بسیار پایین است؛ از تمجید یا انتقاد تأثیر نمی پذیرد و روابطش سطحی یا کاملاً رسمی باقی می ماند.
در ظاهر ممکن است آرام و بی درگیری به نظر برسد، اما این آرامش اغلب نتیجه ی فاصله گیری هیجانی است، نه رضایت درونی.

از دیدگاه روان پزشکی، این افراد معمولاً ویژگی های زیر را نشان می دهند:
تمایل به تنهایی و پرهیز از صمیمیت عاطفی، بی میلی نسبت به روابط خانوادگی و اجتماعی، لذت نبردن از فعالیت های گروهی یا جنسی، و بی تفاوتی نسبت به تمجید یا انتقاد دیگران.
با این حال، دنیای درونی شان ممکن است بسیار غنی باشد — آنان اغلب ذهنی فلسفی یا خیال پرداز دارند، اما ترجیح می دهند این دنیای درونی را از دیگران پنهان نگه دارند.

ویژگی های رفتاری اختلال شخصیت اسکیزوئید

تفاوت اختلال شخصیت اسکیزوئید با درون گرایی طبیعی چیست؟

درون گرایی بخشی از طیف طبیعی شخصیت است و بسیاری از افراد درون گرا روابط اجتماعی محدودی دارند اما از آن لذت می برند. تفاوت اساسی این ویژگی با اختلال شخصیت اسکیزوئید در میزان انزوا و ناتوانی در تجربه ی لذت اجتماعی است.
درون گرا ممکن است پس از مهمانی یا تعامل طولانی احساس خستگی کند، اما همچنان از ارتباط انسانی رضایت دارد. در حالی که فرد اسکیزوئید به طور کلی از صمیمیت عاطفی بی نیاز است و حتی ممکن است احساس نزدیکی را مزاحم آرامش خود بداند.

از نظر روان شناختی، درون گرایی یک ویژگی سالم است که می تواند با خلاقیت و تفکر عمیق همراه باشد، اما اسکیزوئید بودن به معنای قطع پیوند عاطفی با دیگران است. در واقع، فرد اسکیزوئید نه از تنهایی، بلکه از ارتباط گریزان است، زیرا احساس نزدیکی برای او مترادف با آسیب یا تهدید است.

 

الگوهای هیجانی و بین فردی در بیماران اسکیزوئید

یکی از ویژگی های جالب در بیماران اسکیزوئید، تضاد میان دنیای درونی و رفتار بیرونی آن هاست. در ظاهر، بی احساس و بی علاقه اند، اما در درون ممکن است احساسات عمیقی را تجربه کنند که قادر به بیانشان نیستند.
آن ها معمولاً واکنش های عاطفی ضعیفی نشان می دهند، لبخند نمی زنند، تماس چشمی برقرار نمی کنند و در مکالمات از بیان احساسات پرهیز دارند. این رفتارها باعث می شود اطرافیان تصور کنند که فرد سرد و بی روح است، در حالی که در واقع او راهی برای بیان احساساتش پیدا نکرده است.

از نظر روابط بین فردی، بیماران اسکیزوئید اغلب دچار دشواری در همدلی اند. آن ها نمی توانند خود را جای دیگران بگذارند و احساسات طرف مقابل را درک کنند. در نتیجه، روابطشان محدود و سطحی باقی می ماند. با این حال، هنگامی که در محیطی امن قرار می گیرند، ممکن است به تدریج احساسات خود را آشکار کنند، هرچند همچنان با احتیاط.

علت های شکل گیری اختلال شخصیت اسکیزوئید

 

علت دقیق بروز اختلال شخصیت اسکیزوئید هنوز به طور کامل شناخته نشده، اما پژوهش ها ترکیبی از عوامل ژنتیکی، زیستی و محیطی را در آن دخیل می دانند. این عوامل از دوران کودکی در تعامل با یکدیگر باعث شکل گیری الگویی از کناره گیری و بی اعتمادی عاطفی می شوند که تا بزرگسالی تداوم می یابد.

از منظر روان تحلیل، فرد اسکیزوئید برای محافظت از خود در برابر طرد یا آسیب عاطفی، یاد می گیرد احساسات را سرکوب و نیاز به ارتباط را انکار کند. در ادامه، دو گروه از عوامل مهم تر را بررسی می کنیم.

نقش ژنتیک و عوامل زیستی

بررسی دوقلوها و خانواده ها نشان داده است که در برخی موارد، اختلال شخصیت اسکیزوئید می تواند زمینه ژنتیکی داشته باشد. بستگان درجه یک بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات طیف اسکیزوفرنیا احتمال بیشتری دارند که صفات اسکیزوئیدی از خود نشان دهند.
به نظر می رسد تفاوت در سیستم های عصبی مربوط به پردازش پاداش و هیجان، نقش مهمی در شکل گیری این الگو دارد. به طور خاص، کاهش فعالیت در نواحی مغزی مرتبط با لذت اجتماعی مانند آمیگدال و قشر پیش پیشانی ممکن است باعث شود فرد نسبت به تعامل انسانی واکنش هیجانی کمتری نشان دهد.

از سوی دیگر، نوسانات در انتقال دهنده های عصبی مانند دوپامین و سروتونین نیز در بی انگیزگی اجتماعی و کاهش احساس پاداش ناشی از روابط نقش دارند. در واقع، مغز فرد اسکیزوئید به گونه ای عمل می کند که تماس اجتماعی را بی اهمیت یا حتی خسته کننده درک می کند.

 

تأثیر محیط خانوادگی و سبک دلبستگی

تجربیات اولیه در خانواده نقش کلیدی در شکل گیری الگوهای شخصیتی دارد. کودکانی که در محیط هایی بزرگ می شوند که عواطف در آن نادیده گرفته می شود، احتمال بیشتری دارند که در بزرگسالی ویژگی های اسکیزوئیدی پیدا کنند.
در خانواده های خشک، انتقادی یا بسیار عقل گرا، محبت و تماس عاطفی محدود است. کودک در چنین شرایطی یاد می گیرد که احساسات ارزشمند نیستند و برای بقا باید به استقلال عاطفی پناه ببرد. این دفاع روانی در آینده به بی نیازی ظاهری از روابط انسانی تبدیل می شود.

سبک دلبستگی اجتنابی در این کودکان به مرور نهادینه می شود. آن ها در بزرگسالی نیز به جای اعتماد، فاصله را انتخاب می کنند و هرگونه وابستگی عاطفی را نشانه ضعف می دانند. در نتیجه، احساس نزدیکی برایشان ناراحت کننده است و تعامل انسانی را محدود می کنند تا از آسیب احتمالی در امان بمانند.

علت های شکل گیری اختلال شخصیت اسکیزوئید

روش های تشخیص و درمان دراختلال شخصیت اسکیزوئید

تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوئید معمولاً توسط روان پزشک یا روان شناس بالینی و از طریق مصاحبه ی عمیق انجام می شود. از آنجا که این افراد تمایل چندانی به مراجعه ندارند، اغلب خانواده یا محیط کاری آنان نخستین کسانی هستند که متوجه مشکل می شوند.
تشخیص بر اساس معیارهای DSM-5 شامل نشانه هایی مانند نداشتن علاقه به روابط نزدیک، لذت نبردن از فعالیت های گروهی، تمایل شدید به تنهایی، واکنش هیجانی محدود و بی تفاوتی نسبت به انتقاد یا تحسین است.

باید توجه داشت که اختلال شخصیت اسکیزوئید چیست با افسردگی مزمن یا اوتیسم بزرگسالی اشتباه گرفته نشود. تفاوت در این است که فرد اسکیزوئید از تنهایی رنج نمی برد و دچار نقص شناختی اجتماعی نیست؛ بلکه از نظر عاطفی جدا و غیرنیازمند به رابطه است.

درمان های روان درمانی مؤثر

 

اصلی ترین درمان برای این اختلال، روان درمانی فردی با محوریت ایجاد رابطه ی امن و تدریجی است. بیمار اسکیزوئید باید در محیطی بدون قضاوت قرار گیرد تا بتواند به آرامی احساسات خود را ابراز کند.
درمانگر با تمرکز بر مهارت های هیجانی، کمک می کند تا فرد بتواند احساسات خود را شناسایی و در موقعیت های اجتماعی به صورت متعادل تری بیان کند.

رویکردهایی مانند درمان شناختی رفتاری (CBT) برای افزایش خودآگاهی، درمان روان تحلیلی برای کاوش در تجارب کودکی، و در برخی موارد درمان های گروهی محدود، مفید شناخته شده اند. البته در جلسات گروهی، باید فضای بسیار امن و بدون فشار اجتماعی ایجاد شود تا بیمار احساس تهدید نکند.

در صورت همراهی افسردگی یا اضطراب، دارودرمانی با نظر روان پزشک می تواند مؤثر باشد، اما دارو به تنهایی جایگزین روان درمانی نیست. مهم ترین هدف درمان، نه تغییر کامل شخصیت، بلکه افزایش توانایی بیمار در تجربه ی احساسات و برقراری ارتباط انسانی است.

زندگی با اختلال اسکیزوئید؛ چالش ها و امید به بهبود

زندگی فرد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید اغلب در سکوت و تنهایی می گذرد. او ممکن است در ظاهر آرام باشد، اما در درون با نوعی خلأ هیجانی زندگی می کند. ناتوانی در ابراز احساسات باعث می شود که دیگران او را سرد یا بی عاطفه بدانند، در حالی که او فقط راهی برای برقراری ارتباط عاطفی نمی شناسد.

در محیط های کاری، چنین افرادی معمولاً موفقیت های فردی دارند زیرا تمرکزشان بالاست و از درگیری های اجتماعی دوری می کنند. اما در روابط خانوادگی یا عاشقانه، همین ویژگی به چالش تبدیل می شود. شریک زندگی آن ها ممکن است احساس طرد یا بی توجهی کند، در حالی که بیمار از نظر درونی دچار آشفتگی نیست و تصور می کند رفتار طبیعی دارد.

با این حال، امید به بهبود وجود دارد. اگر درمان به صورت مداوم و صبورانه انجام شود، بسیاری از بیماران یاد می گیرند چگونه احساسات خود را بهتر درک و ابراز کنند. حمایت خانواده و آموزش در مورد ماهیت اختلال نیز می تواند فضای درک و پذیرش ایجاد کند.

در حقیقت، هدف درمان این نیست که فرد را اجتماعی کند، بلکه کمک کند تا او بتواند در مرز امنی میان استقلال و ارتباط انسانی حرکت کند.

جمع بندی

 

برای پاسخ به پرسش اختلال شخصیت اسکیزوئید چیست باید پذیرفت که این اختلال فراتر از یک تمایل ساده به تنهایی است؛ نوعی شیوه ی وجودی است که در آن فرد برای محافظت از خود در برابر آسیب عاطفی، احساساتش را خاموش می کند.
ریشه های آن در تعامل پیچیده ی ژنتیک، زیست شناسی و تجربیات دوران کودکی نهفته است. تشخیص به موقع و درمان روان درمانی می تواند به بیماران کمک کند تا دوباره یاد بگیرند احساسات انسانی را تجربه کنند.

اختلال شخصیت اسکیزوئید شاید باعث شود فرد در جمع دیده نشود، اما با درک و حمایت درست، می توان او را به تدریج به دنیای ارتباط انسانی بازگرداند — دنیایی که هنوز برایش امکان پذیر است، اگر اعتماد دوباره شکل بگیرد.

سوالات متداول درباره ی اختلال شخصیت اسکیزوئید

 

۱. آیا اختلال شخصیت اسکیزوئید با اوتیسم یکسان است؟
خیر. هرچند در ظاهر شباهت هایی وجود دارد، اما افراد اوتیستیک معمولاً از نظر اجتماعی علاقه مندند ولی مهارت لازم را ندارند؛ در حالی که فرد اسکیزوئید اصولاً تمایلی به رابطه ندارد.

۲. آیا این اختلال قابل درمان است؟
درمان کامل دشوار است، اما با روان درمانی مداوم می توان علائم را کاهش داد و توانایی برقراری ارتباط عاطفی را افزایش داد. هدف درمان بهبود کیفیت زندگی است، نه تغییر شخصیت.

۳. آیا دارویی برای درمان اختلال اسکیزوئید وجود دارد؟
دارو مستقیماً برای این اختلال تجویز نمی شود، اما در صورت وجود افسردگی یا اضطراب همراه، داروهای ضدافسردگی و ضداضطراب می توانند به بهبود عملکرد کلی کمک کنند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − هشت =